روزنامه صبا

روزنامه صبا

در گفت و گو با روزنامه صبا مطرح شد:

سرنوشت تلویزیون در دستان مردم!


خردمندان با بیان اینکه «از سرنوشت» قصه مردمان واقعی جامعه است گفت که؛در حال حاضر به ساختن فصل پنجم این سریال فکر نمی‌کنیم.

روزنامه صبا – فصل چهارم سریال «از سرنوشت»، اخیرا به عنوان یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های تلویزیون، از سوی رسانه ملی معرفی شد. سریالی که در چهار فصل ساخته و از شبکه دو سیما پخش شد. کارگردانی فصل اول، سوم و چهارم این سریال بر عهده محمدرضا خردمندان و فصل دو آن بر عهده علیرضا بذرافشان بود و بازیگرانی همچون حسین پاکدل، لیلا بلوکات، مجید واشقانی، مائده طهماسبی، سید مهرداد ضیایی، در هر چهار فصل آن نقش‌آفرینی کردند. محوریت داستان نیز با شخصیت‌هایی چون «هاشم» با بازی دارا حیایی، «سهراب» با بازی کیسان دیباج و «نغمه» با هنرمندی فاطمه بهارمست بود که در سه فصل پایانی این سریال حضور داشتند و روایت دوستی‌ها و رفاقت‌هایی را به تصویر می‌کشیدند که جوان و نوجوان امروزی علاقه بسیاری به این دست داستان‌ها دارند و به همین دلیل، به عنوان پرمخاطب‌ترین سریال تلویزیون معرفی شد. «از سرنوشت»، روایت دو پسر بچه‌ای است که فصل اول را در پرورشگاه و سه فصل دیگر را به زندگی مستقل و بیرون از فضای پرورشگاه می‌گذرانند و روایتی تلخ و شیرین از این استقلال و روی پای خود ایستادن را در قاب تلویزیون به تصویر کشیده است. البته بازیگران زیادی چون رضا داودنژاد، پوریا پورسرخ، شبنم فرشادجو، علیرضا استادی، رضا بنفشه‌خواه و … نیز در فصول مختلف این سریال حضور داشتند. موفقیت این سریال در فصل چهارم، بهانه‌ای شد که پای صحبت‌های محمدرضا خردمندان و با او درباره سرنوشت «ازسرنوشت» صحبت کنیم.

خردمندان: «از سرنوشت» قصه مردمان واقعی جامعه است

به‌تازگی فصل چهارم سریال «از سرنوشت» نیز به پایان رسید و طبق آمار صداوسیما این مجموعه تبدیل به یکی از پرمخاطب‌ترین سریال‌های تاریخ تلویزیون شد. انتظار چنین بازخوردی را از مخاطب داشتید؟

باتوجه به بازخوردی که از پخش فصل‌های پیشین مجموعه گرفته بودیم، انتظار پربیننده شدن این فصل را داشتیم، اما نکته جالب برایم این بود که فصل چهارم سریال، نسبت به دیگر فصل‌ها حدود چهار برابر مخاطب بیشتری پیدا کرد؛ یعنی بسیاری از افراد بدون تماشای فصل‌های قبلی جذب مجموعه شدند. این اتفاق برای ما از اهمیت بسیاری برخوردار بود.

این مجموعه درباره زندگی، مسائل و بحران‌های نسل جوان صحبت می‌کند. دوربین به فضای بهزیستی سرک کشیده و مسایل بچه‌های بهزیستی را روایت می‌کند. به نظر شما پرداختن به مشکلات و مسایل این قشر از جامعه می‌تواند علتی برای پربیننده شدن اثرتان باشد؟

سریال «از سرنوشت» قصه مردمان واقعی جامعه است و انسان‌های باورپذیر با دغدغه‌های واقعی و عینی و آرزوها و اشتباهات واقعی را نشان می‌دهد. دوربین، قشر نوجوان و جوان جامعه را نشانه می‌رود و حقایق و مسائل زندگی این افراد را روایت می‌کند. البته تلاش ما هم بر این بود که هر کدام از کاراکترها، نماینده بخشی از جامعه باشند و بحران‌ها و مسائل قشر جوان از دل حقایق جامعه انتخاب شود و نگاه آسیب‌شناسانه‌ای به مسائلی چون عشق، شکست، جوانی، رفاقت، ازدواج، اشتغال، خانواده و… داشته باشیم. در سریال ما درباره هر موضوعی که صحبت می‌شد مابه‌ازای بیرونی آن هم در جامعه و در میان جوانان دیده می‌شد و این نکته‌ای بود که به همراه شدن بیننده با سریال کمک می‌کرد. حتی در حوزه میانسالان هم شخصیت خندان و مهتاب را داشتیم که آن هم مخاطبان خود را داشت. سعی ما این بود که در فصل چهارم از فضای بهزیستی و پرداخت مسائل مربوط به آن تا اندازه‌ای فاصله بگیریم. در واقع من این فصل را بیشتر یک ملودرام جوانانه می‌دانم.

وقتی سریالی پرمخاطب می‌شود اغلب درباره ساخته شدن فصل‌های بعدی آن مجموعه نیز زمزمه‌هایی شنیده می‌شود، اما ساختن فصل تازه از یک سریال پرمخاطب ماجرایی پرریسک است. اگر فصل بعدی به خوبی فصل‌های پیشین نباشد مخاطب دلسرد شده و حتی زحمات قبلی هم به باد می‌رود. هنگام ساخت فصل چهارم از این بابت نگرانی نداشتید؟

به نظرم وقتی مردم با داستان زندگی یک خانواده در یک درام تلویزیونی درگیر می‌شوند و ارتباط می‌گیرند، مسائل مربوط به شخصیت‌های قصه و درام، به‌نوعی تبدیل به مسئله مردم می‌شود و شروع به برقراری ارتباطی بسیار نزدیک با تک‌تک کاراکترهای محوری درام می‌کنند که چنین جریانی باعث پیگیری بیش از پیش مخاطب نسبت به مجموعه می‌شود. از نمونه‌های موفق این‌چنینی نیز می‌توان به سریال‌های «پایتخت» و «نون‌-خ» اشاره کرد. در این مواقع وقتی فصل بعدی سریال ساخته می‌شود باتوجه به بستر قصه، مسائل جدیدی در دل درام مطرح می‌شود و در این نقطه اگر مخاطب را بتوان درگیر کرد، می‌شود گفت که فصل تازه سریال موفق شده است. ما برای دستیابی به این هدف از همه ظرفیت‌های موجود استفاده کردیم و سعی‌مان بر این بود که ضمن حفظ طراوت و تازگی داستان، به شیوه‌ای پخته‌تر قصه را روایت کنیم.

سریال از جانب مخاطب که با اقبال همراه شد، اما خود شما سطح کیفی اثر خود را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ از نتیجه کار راضی هستید؟

فکر نمی‌کنم کارگردانی وجود داشته باشد که از نتیجه کار خودش صد در صد راضی باشد. مخصوصا این روزها تولید اثر تلویزیونی بسیار سخت شده است. فشار جسمی و روانی فراوانی که به کارگردان و تیم تولید وارد می شود گاه آدم را تا مرز ناامیدی و خستگی مطلق پیش می برد. به خصوص که این فشار حتی در پس تولید هم ادامه دارد. باور کنید این که کار روی آنتن باشد و شما همزمان درگیر تدوین و صداگذاری و موسیقی و اصلاحات پخش باشید، نشان از هنرمندی فیلمساز ندارد. فاجعه آن جا است که می‌بینیم سریالی همزمان روی آنتن است و کارگردان تا روزهای آخر همچنان در حال ضبط و فیلمبرداری است. در چنین شرایطی کارگردان کی فرصت می کند روی پس‌تولید کارش نظارت داشته باشد؟ کی فرصت می‌کند ایده‌های صوتی را که در حین ضبط به آن فکر کرده در صداگذاری اجرا کند؟ به هر حال ما تمام تلاش خود را به‌کار گرفتیم تا با توجه به امکاناتی که در اختیارمان بود بیشترین بهره‌برداری را داشته باشیم. الان من خودم بهتر از هر کسی می‌دانم کار چه نقطه‌ضعف‌هایی دارد و دلیل آن‌ها چه بوده است اما این‌ها چیزهایی نیست که بشود برای مردم توضیح داد.

وقتی اثری برای تلویزیون ساخته می‌شود یکی از چالش‌هایی که باید با آن دست و پنجه نرم کرد، مسئله ممیزی‌ها و اصلاحیه‌ها است. شما نیز به هنگام پخش با این مسئله درگیر شدید؟

به هرحال سریال‌هایی که برای تلویزیون ساخته می‌شوند، دستخوش ممیزی‌ها و اصلاحیه‌هایی قرار می‌گیرند. سریال ما نیز از این قاعده مستثنی نبود.  البته در کل می‌توانم بگویم که این مجموعه با کمترین میزان اصلاحیه به آنتن رسید و سکانسی که حذف آن به قصه لطمه بزند کم داشتیم. اکثر اصلاحات، حذف یا دوبله جملات و کلمه‌ها بود.

به هنگام فیلمبرداری، سریال با یک توقف چند هفته‌ای روبه‌رو شد. این وقفه به دلیل شیوع ویروس کرونا بود؟ شما در طول دوران پاندمی برای تولید سریال با چه چالش‌ها و مشکلاتی رو به رو بودید؟

به دلیل شیوع ویروس کرونا فیلمبرداری کار یک ماه متوقف شد، اما درست یک هفته بعد از شروع مجدد کار خود من مبتلا به کرونا شدم ولی به دلیل کنداکتور پخشی که داشتیم دیگر امکان توقف فیلمبرداری نبود در نتیجه من قرنطینه شدم و به‌صورت آنلاین شروع به کارگردانی سکانس‌های باقی‌مانده کردم. یعنی تمام مدت با عوامل با تماس تصویری ارتباط گرفته و شروع به تعیین جای دوربین در هر پلان و چیدن میزانسن می‌کردم. دورخوانی با بازیگران و جرح و تعدیل فیلمنامه هم از همین طریق انجام می‌شد. شاید باورکردنی نباشد اما یک هفته اول با تب بالا همچنان تمام مدت برخط بودم و کارم را ادامه می‌دادم. این ماجرا برای خودم تجربه‌ای غریب بود. البته باید بگویم که وقتی پای میز تدوین نشستم و راش‌ها را دیدم مجبور شدم بعضی از سکانس‌ها را مجددا تکرار کنم؛ چون به هر حال به‌صورت برخط نمی‌توان به‌خوبی بر پلان‌ها اشراف داشت.

چالش‌های دیگری هم داشتید؟

بله متاسفانه در همین ایام یکی از بازیگران اصلی‌مان که نقش دهشت را بازی می‌کرد مبتلا به سرطان شد. او اواسط کار برای درمان از کشور رفت و ما مجبور شدیم دوباره از نو به‌دنبال بازیگر جایگزین باشیم. شاهو رستمی اینگونه به کار اضافه شد و ما مجبور شدیم تمام سکانس هایی را که با دهشت قبلی گرفته بودیم با شاهو تکرار کنیم. بعضی از سکانس‌ها را هم به دلیل از دست دادن لوکیشن نمی‌توانستیم تکرار کنیم که مجبور شدیم برای کاراکتر قبلی اسمی دیگر را انتخاب کنیم و برایش قصه‌ای بسازیم. کاراکتر دلبر در پرورشگاه از همین‌جا آمد.

فیلمبرداری سریال یک سال به طول انجامید. طولانی شدن روند فیلمبرداری اغلب باعث ایجاد مشکلاتی در حفظ راکورد راش‌های گرفته، می‌شود. شما با چنین چالشی روبه‌رو نبودید؟

 طولانی بودن روند فیلمبرداری باعث می‌شد در حفظ راکوردها دچار چالش‌های جدی شویم. برای مثال مدل ریش بازیگر در این ایام ممکن است تغییر حالت بدهد یا برای مثال وقتی از یک لوکیشن به لوکیشن دیگری می‌رفتیم و چندماه بعد دوباره به آن لوکیشن برمی‌گشتیم می‌دیدیم تمام لوکیشن رنگ شده و دکورش به هم ریخته است. حالا باید دوباره لوکیشن را به حالت اول برمی‌گرداندیم. یا برای مثال در فصل زمستان درختان پرورشگاه خشک است اما در تابستان پر از درخت و شما هیچ چاره‌ای ندارید.

در انتظار ساخته شدن فصل پنجم این مجموعه باشیم؟

در حال حاضر به ساختن فصل پنجم این سریال فکر نمی‌کنیم. هدف ما این است که خاطره خوبی از این سریال در ذهن مردم ثبت شود و فکر می‌کنیم تا امروز هم توانسته‌ایم به این مهم دست پیدا کنیم. البته باید بگویم که فصل چهارم سریال «از سرنوشت» از دید من فصل دوم این سریال تلقی می‌شود زیرا ما در ابتدا قصه‌ای ۵۲ قسمتی داشتیم که در سه فصل کودکی، نوجوانی و جوانی روایت می‌شد. بعد از ساخت این قصه، پیشنهاد فصل بعدی به ما شد. خروجی آخرین فصل هم به اعتقاد من به گونه‌ای بود که اگر مخاطب قسمت‌های قبلی کار را ندیده باشد بدون احساس غریبگی به تماشای مجموعه بنشیند. درواقع مسئله درام در آخرین فصل از ابتدا آغاز می‌شود.

ملیکا نصیری

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است