روزنامه صبا

روزنامه صبا

نیکا افکاری:

پروسه اجرای نقش برایم استرس‌آور بود


بازیگر نمایش «دیو و دلبر» که اولین تجربه بازیگری خود را در این نمایش کسب می‌کند از سختی‌های حضورش بر صحنه نمایش می‌گوید.

 

شاید بتوان گفت که نمایش موزیکال یکی از گونه‌های نمایش است که هنرمندان کشور ما کمتر به آن پرداخته‌اند. البته که کارهای خوبی هم در این حوزه به صحنه رفته است که خاطراتشان هنوز در یاد مخاطبان باقی مانده است. اما مدت مدیدی نمی‌شود که هنرمندان ما به سمت این حوزه سوق پیدا کرده و نمایش‌های موزیکال را بر صحنه می‌برند. وقتی از تئاتر موزیکال صحبت به میان می‌آید یعنی دو هنر موسیقی و نمایش در یک روایت موسیقیایی به موازات هم پیش می‌روند. هنرمندی هم که بر روی صحنه رفته و نقش‌آفرینی می‌کند لازم است که هم هنر بازیگری را بداند و هم تکنیک‌های موسیقی و آواز را بلد باشد. یکی از نمایش‌های موزیکالی که این شب‌ها در تالار وحدت به صحنه می‌رود «دیو و دلبر» به کارگردانی ماهان حیدری است. داستان همان قصه عشق معروف میان دیو و دلبر و باطل کردن طلسم با مهرورزی و دوست داشتن است. داستانی معروف که بیننده را به ایام کودکی خود می‌کشاند. حمید حامی، بهزاد عمرانی، خسرو پسیانی، کامران جهانبانی، نیکا افکاری، مدیا هاشمی، امیررضا توانایی، ثمیلا تحویلداری، تینا یوسفی، رها میرمیثاقی، مایسا مظلومی، رستا میر باقری، هادی آبیاری، صادق صبح زاهدی و پوریا خداهمتی بازیگران این نمایش هستند و بهزاد عبدی کار آهنگسازی این موزیکال را برعهده دارد.

به بهانه اجرای این روزهای «دیو و دلبر» نیکا افکاری بازیگر نقش دلبر گفت‌و‌گویی را با روزنامه صبا انجام داد و از نقش خود و چالش‌های حضور در نمایش گفت.

خانم افکاری! نمایش موزیکال «دیو و دلبر» اولین تجربه حرفه‌ای شما در عرصه بازیگری به حساب می‌آید. این که به عنوان اولین کار توانستید نقش اول این نمایش را از آن خود کنید و چنین نقش سختی را ایفا کنید موفقیت بزرگی به حساب می‌آید. چگونه به این کار پیوستید و نقطه شروع این همکاری کجا بود؟

نقش «بل» در نمایش موزیکال «دیو و ودلبر» اولین تجربه بازیگری من محسوب می‌شود و تا پیش از این تجربه حضور در هیچ اثر نمایشی را نداشتم و تنها در زمینه موسیقی کار کرده بودم. مادر من نازی بخشایش، که نوازنده هارپ و پیانو است واسطه آشنایی من با بهزاد عبدی شد. درواقع، مادرم فیلم‌هایی از آواز خواندن من را به آقای عبدی نشان داده بود و چند ماه بعد از آن ماجرا با من برای حضور در نمایش دیو و دلبر تماس گرفتند. من از حدود ده ماه پیش به جمع بازیگران این اثر اضافه شدم. باید بگویم که روند اجرای نقش برایم بسیار استرس‌آور بود. اما همه عوامل کار در این راه به من کمک کردند.

تجربه همزمان خوانندگی و بازیگری می‌تواند بازیگر را با چالش‌های بسیاری مواجه کند. آن هم برای شما که هم اولین تجربه‌تان است و هم بار اصلی نمایش بر دوش شما است و داستان حول محور کاراکتری می‌گردد که شما ایفاگر آن هستید. خودتان سطح بازی خودتان را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ پس از اجرا از کار خود راضی هستید؟

من خودم نمی‌توانم درباره سطح بازیگری‌ام نظر دهم و بگویم که از کار خود راضی هستم یا نه. اما وقتی به مسیری که طی کردم نگاه می‌کنم، می‌فهمم که بسیار پیشرفت داشته‌ام و به هیچ وجه شبیه به روز اولی که وارد کار شدم بازی نمی‌کنم. از روز اول تلاش من این بود که روش و شیوه مخصوص به خودم را برای بازیگری‌ام پیدا کنم و این‌گونه نباشد که مردم از بیرون به من نگاه کنند و بگویند که نیکا افکاری چه‌قدر بد بازی می‌کند. خوشبختانه در این اثر همکارانی داشتم که مدام به من روحیه می‌دادند و باعث می‌شدند که بتوانم با خودم کنار آمده و ضعف‌هایم را برطرف کنم. اگر این روحیه همدلی بازیگران و عوامل کار نبود قطعا روند رسیدن به نقش برایم به مراتب سخت ‌تر از امروز می‌شد. این روزها هم برای هر اجرا سعی می‌کنم که با همه توان و انرژی خود ظاهر شوم و امیدوارم که مردم کارم را دوست داشته باشند.

فرزند خانواده‌ای هنرمند بودن همواره می‌تواند مزایایی را با خود به همراه داشته باشد. مثل این که از کودکی با هنر مانوس می‌شوید و یا همین‌طور که خودتان هم اشاره کردید باب آشنایی با دیگر هنرمندان و قدم برداشتن در عرصه هنر با سهولت بیشتری صورت می‌پذیرد. اما از طرفی معایبی را هم با خود می‌آورد مثلا هنرمند ممکن است اغلب زیر سایه نام والدین خود بماند. دختر علیرضا افکاری و نازی بخشایش بودن در مسیر هنری شما چگونه تاثیرگذاری می‌کند؟

من بابت داشتن پدر و مادری هنرمند بسیار خوش‌شانس بوده‌ام. در دوران کودکی مادرم هر هفته من را به کلاس آواز می‌برد و پیگیری او باعث شد که من طی کردن این مسیر برایم کمی آسان شود. در خانه ما همواره روح موسیقی جریان داشت و این ماجرا باعث شد که من از ابتدا با ساز، موسیقی و آواز مانوس باشم. وقتی هم که نمایش «دیو و دلبر» به من پیشنهاد شد مادر و پدرم هر دو از این بابت بسیار خوشحال شدند. باید بگویم که من تنها هفده سال دارم و تمرینات نمایش با امتحانات آخر ترم هنرستان من مصادف شده بود و این جریان برایم چالش‌های بسیاری را ایجاد کرده بود. اما والدینم در این مسیر از من بسیار حمایت کردند. حتی مادرم هر شب به هنگام اجرای این نمایش در تالار حاضر می‌شود و کار من را می‌بیند و حضورش برایم مایه دلگرمی است.

به دلیل شرایط و قوانینی که در کشور ما حاکم است. شما به‌عنوان یک هنرمند خانم موظف هستید که هنگام اجرای قطعات موسیقی همخوان داشته باشید. این موضوع درباره نمایش «دیو و دلبر» هم صدق می‌کند و هر شب با همخوان بر صحنه حاضر می‌شوید در حالی که آقای حمید حامی که پارتنر شما در این نمایش هستند به صورت تک‌خوان اجرا می‌کنند. این ماجرا برای شما چالشی ایجاد می‌کند؟

بله، من در این نمایش همخوان دارم و فکر می‌کنم دختری که همخوان من در این نمایش است بسیار فداکاری می‌کند. من از این بابت ناراحت هستم و این شرایط برای هر دو ما کار را سخت می‌کند. چون دست خواننده هنگام اجرای سولو همواره بازتر است و امکان بداهه‌پردازی دارد یا می‌تواند اجرایش را یک میزان جلو و عقب کند. این کار ما را سخت می‌کند ولی درنهایت همین که روی صحنه حاضر می‌شویم را هم باید به فال نیک گرفت.

بازیگری هیچ گاه در ذهن من نبود و همواره خودم را خواننده می‌دیدم. اما بعد از حضور در این موزیکال به بازیگری و نمایش موزیکال نیز جذب شدم. اما علاقه اصلی من اپرا است و دوست دارم در آن فضا موسیقی کلاسیک بخوانم. فکر می‌کنم روی صحنه بودن اعتیادآور است و وقتی یک بار تجربه‌اش می‌کنی دیگر دوست داری به هر بهانه‌ای که شده دوباره روی صحنه بروی.

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است