روزنامه صبا

روزنامه صبا

چهره روز؛

مرد بازنده؛ بازیگر برنده


باید بپذیریم بازیگری مثل جواد عزتی با تمام فراز و فرودهایش، یکی از معدود بازیگران جرأتمند سینمای ایران است.

روزنامه صبا – پسر بیستم دی‌ماه ۱۳۶۰ خورشیدی است. ۲۰ دی در تاریخ این مرز و بوم، برای آن‌ها که هرازگاهی کتاب‌های تاریخ را تورق می‌کنند، روزی بس تلخ و حزن‌انگیز است. چه خاطر هر ایرانی میهن‌پرستی را به سحرگاه سرد بیستم دی‌ ۱۲۳۰ کاشان و قتل امیرکبیر سوق می‌دهد تا این روز در تاریخ ایران با اندوهی ژرف پیوند بخورد اما به هرحال زادروز جواد عزتی، بازیگر توانا و موفق سینما و تلویزیون ایران هم هست. عزتی بازیگری که حالا دیگر نمی‌توان او را کمدین صرف نامید، سال ۱۳۸۱ پس از اتما تحصیلاتش در دانشگاه سوره مهر، روی سن تئاتر رفت. او با قصه‌های شبانه به کارگردانی سعید آقاخانی راهش را در سیما پیدا کرد و پس از آن از عزتی همواره به عنوان بازیگری کمیک یاد می‌شد اما هرچه او بیشتر در سینما، تلویزیون و تئاتر ایران جا می‌افتاد، از این نگاه صرف دورتر می‌شد. اوج کار او در این کلیشه‌شکنی بی‌گمان جان دادن به نقش «صادق» در «ماجرای نیمروز» بود. ماموری اطلاعاتی که مغز متفکر گروه ماموران زبده وزارت اطلاعات در انهدام گروهک منافقین است. عزتی رفته رفته خود را به عنوان بازیگری بسیار توانا و چند وجهی به سینمای ایران شناساند. جدیدترین فیلم او اما «مرد بازنده» نام دارد. فیلمی که پس از «ماجرای نیمروز» همکاری دیگری از عزتی و محمد حسین مهدویان محسوب می‌شود.

عزتی این بار در نقش سرهنگ احمد خسروی، به شخصیتی جان می‌بخشد که سال‌ها از او بزرگتر است. یعنی اتفاقی مشابه آنچه پیشتر در فیلم «سرخپوست» دیدیدم این بار برای عزتی و «مرد بازنده» رخ می‌دهد. باید بپذیریم بازیگری مثل جواد عزتی با تمام فراز و فرودهایش، یکی از معدود بازیگران جرأتمند سینمای ایران است. گواه این مدعا بررسی کارنامه چندسال اخیر اوست. روندی که با ماجرای نیمروز یک و دو، زخم کاری، آتابای، شنای پروانه، لاتاری، هزارپا، تنگه ابوقریب، دوزیست، خورشید، جهان با من برقص و … قابل بررسی است. جواد عزتی که اصولا با کمدی‌های به اصلاح «بفروش» و سریال‌های طنز به مخاطب و سینما معرفی شد، همچنان دست از بازی در فیلم‌های کمدی نکشیده است.

دلیلش هم این است که عزتی به سیاق برخی دیگر از بازیگران مطرح سینمای طنز و گیشه ایران یکباره داعیه متفاوت بودن و طور دیگری ظاهر شدن و کتمان گذشته‌هایش را ندارد. او هیچ‌وقت حرف از پشیمانی نزده است. و این اصل ماجراست. او وقتی کمدی بازی می‌کند و به گیشه‌ها خون تازه تزریق می‌کند و تبدیل به یکی از محبوب و پرفروش‌ترین بازیگران این فضا می‌شود در واقع در حال ایفای نقش خودش به عنوان یک بازیگر حرفه‌ای در دل سینماست با همان شدتی که در مرحله حضور در فیلم‌های جدی و دور از فضای کمدی این وظیفه را نسبت به سینمایی که احتمالا دوستش دارد، ایفا می‌کند.

حالا بر اساس کارنامه کاری و نه حدس و گمان و تحلیل‌های بی‌پایه می‌توان گفت عزتی بازیگری است که سینما و فعالیت در آن به‌عنوان یک بازیگر را لمس کرده و در این اتمسفر و در هر ژانری بازیگری و ماجراجویی‌اش را دنبال می‌کند. او بازیگر محیرالعقول و بی‌نظیر و نابغه‌ای نیست، اما بازیگر تکنیک بلد، پرجرات و محبوبی است. این اصلی است که به هیچ قابل کتمان نیست. جالب اینجاست که در طول فعالیت‌های عزتی بیش از آنکه از سوی اهالی سینما و جشنواره قدر ببیند، از سمت مخاطبان مورد توجه واقع شده است. آیا به این معناست که تمام نقش‌آفرینی‌های او درجه یک بوده است؟ طبیعتا خیر. اما مگر می‌شود بازی او را در فیلم آتابای ساخته نیکی کریمی در نقش یک مرد ترک زبان در حالی که اصلا زبان ترکی بلد نیست، گرفت؟ مگر می‌شود ایفای نقش او در قامت یک مامور امنیتی مرموز، باورپذیر و خوفناک در ماجرای نیمروز یک و دو ساخته محمدحسین مهدویان را نادیده گرفت؟

مگر می‌شود ایفای نقش یک معلم دوست‌داشتنی در فیلم خورشید مجید مجیدی را دید و تحسینش نکرد؟ مگر می‌شود تلاش‌های او در سریال زخم کاری برای ظاهر شدن در قامت یک مرد طماع، حریص، دروغگو و اهل تزویر و هم‌زمان آسیب خورده را نادیده گرفت یا ایفای نقشی در سنی بالاتر از سن خود عزتی در فیلم مرد بازنده و تلاش‌های ملموس او برای متفاوت بودن را بی‌تحلیل رها کرد؟ اما مهم‌تر از همه این ارزشگذاری‌ها -که در جای خودش منطقی و فنی و درست است- نباید فراموش کنیم که عزتی جز معدود بازیگرانی است که جرأتمند و خطرپذیر مسیر کاری‌اش را دنبال می‌کند. شاید این نکته مطرح شود که خب این قاعده کلی برای تبدیل شدن به یک بازیگر بزرگ و مشخص شدن عیار هر بازیگری در جهان سینماست؛ درست است.

چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم ما در ایران و با سینمای ایران روبه‌رو هستیم و اصولی که در سینمای جهان بدیهی تلقی می‌شود در سینما ما به استثنا تبدیل شده است. پس با این استدلال رگه‌هایی از نوآوری و جرأتمندی از سوی کارگردان‌ها و بازیگران و دست‌اندرکاران برخی از فیلم‌ها را باید برجسته کنیم، باید به آنها بپردازیم تا در ادامه تبدیل به جریان قالب در سینما شود و احتمالا جانی تازه به سینمای ایران دمیده شود ورنه با نگاه‌های تند و تیز و نفی موفقیت‌های نسبی و اخمو بودن همین داشته‌های اندک‌مان را هم از دست خواهیم داد.

بازنده سربلند!

فیلم «مرد بازنده» ساخته جدید محمدحسین مهدویان، درباره‌ سرهنگی به‌نام  احمد خسروی است که در زندگی شخصی دچار مشکلاتی است و از سویی در آستانه‌ی بازنشستگی قرارد دارد. او مسئول رسیدگی به پرونده‌ای مشکوک به قتل است و به سرنخ‌هایی نیز دست پیدا می‌کند، اما متوجه می‌شود که با پرونده‌ای پیچیده رو‌به رو است.این فیلم یکی از آثار راه‌یافته به  جشنواره فجر ۱۴۰۰ است که درباره‌اش نقدهای متعددی مطرح شد.

 به نظر مهدویان پسله خاطرات خوش از «ماجرای نیمروز» یک بار دیگر سراغ محمدجواد عزتی رفته تا او برگ آس دیگری برای سینمای ایران رو کند. عزتی در نقش سرهنگ احمد خسروی، مردی پنجاه و چند ساله. قدی کوتاه، شانه‌هایی خمیده، شکمی بر آمده، پایی که اندکی لنگ می‌زند، گونه‌ها و غبغبی که در حال آویزان شدن هستند، چشمانی که سعی دارند نیاز به عینک را با فشار آوردن بر پلک‌ها برطرف کنند، ریشی نامرتب، پیشانی‌ای که در حال پیش‌روی‌ست، موهایی که شروع به ریختن کرده و صدایی بم و خش‌دار که باعث می‌شود جملاتش جویده شده و نامفهوم به نظر برسند. به اینها ترس از فضای بسته و دندان دردی را که امان سرهنگ را بریده هم اضافه کنید.

ریسک بازی در چنین نقشی بالاست. به این دلیل روشن که سرهنگ خسروی به خاطر رفتار همواره متناقضش روی خط باریکی میان کمدی و جدی گام بَر می‌دارد و شمایل سینماییِ عزتی به راحتی می‌تواند این مرز را از بین بُرده یا حداقل کم‌رنگ کند. به هرحال این هم نقشی متفاوت و ماندگار از محمدجواد عزتی است.

انتهای پیام/

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است