روزنامه صبا

روزنامه صبا

جمشید بهادری:

۶ ماه با یک قاتل زندگی کردم!


 به بهانه آغاز اکران «کوبیسم» در پلتفرم «هاشور» با جمشید بهادری بازیگر نقش جمشید فریدا در این فیلم گفتگو کرده‌ایم.

 فیلم سینمایی «کوبیسم» که اکران آن از پلتفرم «هاشور» آغاز شده است، سوژه جذابی دارد و در ژانر جنایی بر اساس زندگی دو نقاش ایرانی و غیرایرانی که سوژه‌های نقاشی خود را به قتل می‌رساندند، ساخته شده است.

حامد شایسته کارگردان این فیلم که ساخت هفت فیلم کوتاه و یک فیلم بلند سینمایی را در کارنامه هنری خود دارد، برای دومین فیلم بلند خود یک سوژه جنایی را برگزیده است؛ ژانری که مخاطبان بسیاری در سینمای ایران و جهان دارد و در سال‌های اخیر در کانون توجه بسیاری از فیلمسازان جوان ایرانی قرار گرفته است.

به بهانه آغاز اکران «کوبیسم» روزنامه صبا با جمشید بهادری بازیگر نقش جمشید فریدا در این فیلم گفتگو داشته است.

جمشید بهادری که به گفته خودش رسمی‌ترین بازی خود را در فیلم «کوبیسم» تجربه کرده است، برای بازی در نقش «جمشید فریدا» شش ماه با تصور یک قاتل زندگی کرده تا بتواند بهترین نقش‌آفرینی را داشته باشد؛ نقشی که اگر چه دوست داشته آن را بازی کند اما به لحاظ روحی حلول در قالب شخصیت پرپیچ و خم داستان، او را آزار داده و برایش عذاب‌آور بوده است. حتی بعد از پایان فیلم نیز تا مدت‌ها درگیری او با آزارهای این شخصیت نقاش قاتل پایان نداشته است.

 درباره شخصیت «جمشید فریدا» بگویید که چگونه است؟

فریدا داستان نقاشی است که به دلیل مسائلی که در کودکی برایش پیش آمده است، افکارش با دیگر آدم‌های عادی فرق می کند. حس انتقام‌جویی دارد و به دلیل گذشته ناخوشایندی که داشته در پی جبران این گذشته بد است. او نقاشی است که دوست دارد جای رنگ قرمز در نقاشی‌هایش از خون استفاده کند. زمانی که فیلمنامه را خواندم بسیار دوست داشتم این شخصیت عجیب را بازی کنم. من نزدیک ۶ تا ۷ ماه با این شخصیت زندگی کردم و «جمشید فریدا» بسیار اذیتم کرد. خیلی‌ها شاهد بودند که من ۶ ماه تمام در یک اتاق با او زندگی کردم، نقاشی کردم، خندیدم، گریه کردم و در افکارم آدم کشتم. هرچند این شخصیت بسیار به لحاظ روحی مرا عذاب داد اما خودم از نتیجه کارم راضی‌ام و خوشبختانه مخاطبان هم این فیلم را دوست داشتند و از آن استقبال کرده‌اند.

 درباره این شخصیت چقدر تحقیق و بررسی داشتید و با هنرمندان نقاش هم درباره چنین شخصیتی مشاوره داشتید؟

فیلمنامه را که خواندم درباره هر دو نقاش زن و مردی که به این شکل جنایت می‌کردند، بیشتر مطالعه کردم و جزییات زندگی آنها را بیرون کشیدم. با یک استاد نقاشی به نام استاد محمود هم در ارتباط بودم و آثارش را دیدم و بسیار به من کمک کرد و از سال ها تجربه‌اش استفاده کردم تا شخصیت مورد نظر کارگردان را خلق کنم. همچنین از تابلوهای نقاشی او نیز در کار استفاده کردیم.

بازی در نقش یک نقاش جانی که به گفته خودتان شش ماه با او زندگی کردید، بعدها چقدر روی روحیه شما تأثیر گذاشت؟

بازیگری به نوعی دیوانگی است. من همه لحظات این آدم را از نزدیک زندگی کردم. نفرت و آدمکشی و لذت بردن از شکنجه آدم ها را دیدم و خیلی آزارم داد. اواخر فیلمبرداری خیلی اذیت می‌شدم. من صادقانه این آدم را دیدم و لمس کردم. حتی در پلاتو و در زندگی‌ام یکی دو بار او را دیدم و جدا شدن از این آدم  هم برایم سخت بود.  چهار ماه زمان برد برای این که این آدم و این شخصیت از من دور شود. برای آن که این شخصیت را از خودم دورتر کنم حتی تمام موهای سرم و ریش و سبیلم را زدم چون در آینه هم او را می‌دیدم.

چطور این نقش به شما پیشنهاد شد؟

آقای شایسته کارگردان این فیلم را قبلا می‌شناختم و بازی من را دیده بودند. من جایی تمرین می‌کردم و ایشان بازی من را  دید و رزومه‌ام را درآورد و بعد هم به من پیشنهاد بازی در این نقش را داد و گفت دوست دارم این نقش را شما بازی کنید، چون فکر می کنم نقشی مناسب شماست و زمانی که فیلمنامه را خواندم من هم بسیار دوست داشتم.

چه مشکلاتی را پشت سر گذاشتید؟

ما یک گروه مستقل هستیم و این فیلم با هزار مشکل ساخته شد. فیلمنامه در ابتدا یک فیلمنامه کوتاه بود اما بعد دیدیم که قابلیت تبدیل به فیلم بلند را دارد و برای این که این فیلم ساخته شود، سختی‌های بسیاری را به جان خریدیم. من حتی موتورم را فروختم و دیگران هم خیلی کمک کردند تا فیلم ساخته شود! اما اگر می توانستیم سرمایه بیشتری داشته باشیم، این قابلیت را داشت که ۱۲ دقیقه دیگر به آن اضافه شود. دوست داشتیم حمایت شویم اما نشدیم با این حال در زمان پخش این فیلم همچنان به حمایت مردم و مخاطبان نیاز داریم و خوشبختانه که در حال حاضر بازخوردهای مخاطبان هم خوب بوده است.

پیش از این چنین نقشی را تجربه کرده بودید؟

«کوبیسم» رسمی‌ترین کار حرفه‌ای من بود. البته حدود شش هفت کار دیگر بازی کرده بودم اما در این فیلم همه بار بازی روی دوش من بود. گریم هم روی صورتم خوب نشست و به شکل‌گیری این شخصیت بیشتر کمک کرد.

بازخوردهایی که از نقش‌آفرینی خودتان در این فیلم گرفتید چطور بود؟

خیلی عالی بود و خدا را شکر می‌کنم. زمانی هم که فیلم را می‌ساختیم من می‌گفتم که این فیلم به اندازه هزینه‌ای که برایش می‌کنیم و یک گروه مستقل هستیم، فیلم خوبی است. هزینه تولید این فیلم شاید به اندازه هزینه پذیرایی و شام و ناهار پروژه‌های دیگر باشد اما با همکاری یک گروه از عوامل بسیار خوب ساخته شد و من هم همه توانم را گذاشتم تا بهترین نقش‌آفرینی را داشته باشم و از همان ابتدا به موفقیت فیلم ایمان داشتم و خدا را شکر که هم اکنون هم بازخوردهای خوبی را شاهد هستیم.

هنوز دیدگاهی منتشر نشده است